چک و چانه زدن

لغت نامه دهخدا

چک و چانه زدن. [ چ َ ک ُ ن َ / ن ِ زَ دَ ]( مص مرکب ) در اصطلاح مردم بازاری و سوداگران مرادف چانه زدن و اصرار هر یک از دو طرف معامله در مراعات سود خویشتن است. سماجت فروشنده در پایین نیاوردن قیمت جنس و تقاضای مکرر خریدار در کاستن بهای آن. گفت و گوی بایع و مشتری بر سر بهای جنس مورد معامله. مکاس کردن مُماکَسَة. تخفیف خواستن مشتری از بایع یا افزودن طلبیدن بایع از مشتری. و رجوع به چانه زدن شود. || پوچ گوئی کردن و یاوه بسیار گفتن. ( ناظم الاطباء ). کنایه از سخن بیهوده گفتن و وراجی کردن.

فرهنگ معین

( ~. زَ دَ ) (مص ل . ) (عا. ) ۱ - پرحرفی کردن . ۲ - گفت و گوی زیاد برای پایین آوردن نرخ چیزی یا جوش دادن معامله ای .

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - چانه زدن . ۲ - سخن بیهوده گفتن وراجی کردن .
در اصطلاح مردم بازاری و سوداگران مرادف چانه زدن و اصرار هر یک از دو طرف معامله در مراعات سود خویشتن است . کنایه از سخن بیهوده گفتن و وراجی کردن .

ویکی واژه

(عا.)
پرحرفی کردن.
گفت و گوی زیاد برای پایین آوردن نرخ چیزی یا جوش دادن معامله‌ای.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال سنجش فال سنجش فال اوراکل فال اوراکل فال قهوه فال قهوه