پی جویی کردن

فرهنگ فارسی

( مصدر )۱-ایز جستنرد پای کسی را یافتن. ۲- تفحص کردن تجسس کردن .

فرهنگستان زبان و ادب

{page} [عمومی] عمل فراخواندن کسی، معمولاً به طور مکرر، برای مراجعۀ فوری متـ . پی جویی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم