پی بند

لغت نامه دهخدا

پی بند. [ پ َ / پ ِ ب َ ]( نف مرکب ) آنکه پی و بنیاد دیوار بندد. بنائی که دربستن پی های دررفته مهارت خاصی دارد. بنائی که بستن پی بناء شکست خورده داند. || ( اِ مرکب ) بند پی. بند پای. زنجیر و پای بند ستوران. ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱- آنکه پی و بنیاد دیوار بندد بنایی که دربستن پیهای در رفته مهارت دارد ۲- زنجیر و پای بند ستوران .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال امروز فال امروز فال ابجد فال ابجد فال تاروت فال تاروت استخاره کن استخاره کن