پناه اوردن

لغت نامه دهخدا

( پناه آوردن ) پناه آوردن. [ پ َ وَ دَ ]( مص مرکب ) پناهیدن. التجاء. ملتجی شدن :
بیش از این از من نمی آید که آوردم پناه
از تف دوزخ بخاک آستان این جناب.مفید بلخی.تَعَفﱡق ؛ پناه آوردن بکسی. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

( پناه آوردن ) ( مصدر ) پناهیدن پناه بردن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ورق فال ورق فال چوب فال چوب فال شمع فال شمع فال اوراکل فال اوراکل