وزوز کردن. [ وِزْ وِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) در تداول ، آواز کردن زنبور، مگس و غیره. مانند پشه و مگس و زنبور سر و صدا کردن. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). || حرف زدن بیجا و بی ربط و پیاپی : این قدر وزوز نکن ! ( فرهنگ فارسی معین ).
فرهنگ معین
(وِ وِ. کَ دَ ) (مص ل . ) (عا. ) ۱ - آواز کردن زنبور، مگس و غیره . ۲ - حرف زدن بی جا و بی ربط و پیاپی .
فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱ - آواز کردن زنبور مگس و غیره . ۲ - حرف زدن بیجا و بی ربط و پیاپی : این قدر وزوزنکن .
ویکی واژه
(عا.) آواز کردن زنبور، مگس و غیره. حرف زدن بی جا و بی ربط و پیاپی.