میانه حال

لغت نامه دهخدا

میانه حال. [ ن َ / ن ِ ] ( ص مرکب ) معتدل. ( منتهی الارب ). نه این و نه آن و هیچ طرفی. ( ناظم الاطباء ) در تداول عوام دور از دو طرف افزونی و کمی. معتدل. نه حال افراط و نه تفریط. موسر. ( یادداشت مؤلف ): اعتدال ؛ میانه حال شدن در کمیت و کیفیت. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

معتدل نه این و نه آن و هیچ طرفی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم