مصاف دار. [ م َ ] ( نف مرکب ) مصاف دارنده. اداره کننده مصاف. که مدار جنگ مصاف بر آزمودگی و تدبیر و فرمان او باشد. جنگی. مبارز : هر یک به گاه حمله چو صرصر مصاف دار مر حمله را چو سد سکندر مصاف در.سوزنی.کس نی سوار دید که باشد مصاف دار؟ وز نی ستور دید که در ره غبار کرد؟خاقانی.