مسمار سر

لغت نامه دهخدا

مسمارسر. [ م ِ ما س َ ] ( ص مرکب ) دارای سری چون مسمار.که در سر مسمار دارد. با مسماری در سر :
بفرمود خسرو به پولادگر
که بند گران ساز، مسمارسر.فردوسی ( شاهنامه چ دبیرسیاقی e 13 بیت 577 ).

فرهنگ فارسی

دارای سری چون مسمار
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال لنورماند فال لنورماند فال میلادی فال میلادی فال تاروت فال تاروت فال ماهجونگ فال ماهجونگ