لب چره

لغت نامه دهخدا

لب چره. [ ل َ چ َ رَ / رِ ] ( اِ مرکب ) لب چرا. شب چره. نقلی که چون یاران با هم صحبت دارند در مجلس آرند که آن را میخورند و سخن میدارند :
به عیش یکدمه احمد مساز با شربت
ز نقل لب چره بردار توشه جاوید.احمد اطعمه.

فرهنگ معین

( ~ . چَ رِ ) (اِمر. ) نخود و کشمش و انواع میوه های خشک که در مجالس بزم و وقت صحبت با یاران صرف کنند، شب چره ، تنقلات .

فرهنگ فارسی

( اسم ) نخود و کشمش و انواع میوه های خشک که در مجالس بزم ووقت صحبت با یاران صرف کنند شب چره تنقلات : بعیش یکدمه احمد مساز با شربت ز نقل لب چره بردار توش. جاوید . ( احمد اطعمه لغ. )
لب چرا . نقلی که چون یاران با هم صحبت دارند در مجلس آرند که آنرا می خورند و سخن می دارند .

فرهنگستان زبان و ادب

{snack} [تغذیه] غذایی سبک که معمولاً بین وعده های اصلی غذا خورده می شود

ویکی واژه

نخود و کشمش و انواع میوه‌های خشک که در مجالس بزم و وقت صحبت با یاران صرف کنند، شب چره، تنقلات.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ارمنی فال ارمنی فال کارت فال کارت فال احساس فال احساس فال تک نیت فال تک نیت