قصب انجیر

لغت نامه دهخدا

قصب انجیر. [ ق َ ص َ اَ ] ( اِ مرکب ) قسمی از شیرینی است ، و شاید قصب الجیب تصحیف این کلمه باشد. بسحاق اطعمه در فصل شیره و شربت آورد :
لوحش اللَّه ز مربای ترنج و به و سیب
زنجبیل و عدنی رخ کندت چون گلنار
نخود و کشمش و پسته خرک و میوه تر
قصب انجیر و دگر سرمش اسفید بیار.بسحاق اطعمه.شاید در بیت ذیل نیز از قصب مراد قصب انجیر باشد:
بسحاق دوان شد چو سگان از پی میده
باز از هوس قصب و خرک باره گره بست.بسحاق اطعمه.و شاید انجیر برشته کشیده خشک باشد: و قصب انجیر [ یا قصب الجیب ] حدیثش که چون نیشکر میخورند. ( گلستان سعدی ). رجوع به قصب الجیب شود.

فرهنگ معین

(قَ صَ اَ ) [ ع - فا. ] (اِمر. ) انجیر خشک به رشته کشیده .

فرهنگ عمید

انجیر خشک کرده ای که به نخ کشیده شده.

فرهنگ فارسی

( اسم ) انجیر خشک برشته کشیده : لوحش الله ز مربای ترنج و به سیب ز زنجبیل عدنی رخ کندت چون گلنار نخود و کشکش و پسته خرک و میوه تر قصب انجیر و دگر سرمش اسفید بیار . ( بسحاق اطعمه در فصل شیره شربت دیوان استانبول ۱۳ )

ویکی واژه

انجیر خشک به رشته کشیده.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ورق فال ورق فال حافظ فال حافظ فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال قهوه فال قهوه