ضرب گیر

لغت نامه دهخدا

ضرب گیر. [ ض َ ] ( نف مرکب ) آنکه با ضرب اصول نگاه دارد.

فرهنگ عمید

کسی که تنبک می زند.

فرهنگ فارسی

( صفت ) آن که با ضرب اصول نگاهدارد نوازنده ضرب و تنبک .

دانشنامه آزاد فارسی

ضَرْب گیر
در ورزش باستانی، کسی که کار نواختن ضرب را در زورخانه برعهده دارد. امروز نواختن ضرب در زورخانه ها با کسی است که او را مرشد می خوانند؛ اما در قدیم زورخانه ها مرشد نداشتند و در کنار ضرب گیر وظیفۀ مرشد با کهنه سوارها بود که به خواندن اشعار حماسی و اخلاقی می پرداختند. وظیفۀ کهنه سوار تعلیم کشتی و دیگر امور ورزشی بوده است و حتی به هنگام تعلیم «چوب اشاره ای» هم به دست داشتند که بدان «چوب تعلیم» می گفتند. گویا از اواخر دورۀ صوفیه، کهنه سواران عنوان مرشدی یافتند. بعدها نیز با افول ورزش باستانی و کاهش تعداد زورخانه ها، مرشد ها به جای ضرب گیرها به کار نواختن ضرب نیز پرداختند.

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم