شکافه زن

لغت نامه دهخدا

شکافه زن. [ ش ِ / ش َ ف َ / ف ِ زَ ] ( نف مرکب ) کسی که شکافه بر ساز میزند و سازنده و ساززن. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). سازنده و مطرب. ( برهان ). مطرب. ( ناظم الاطباء ). زخمه زن. نوازنده ساز با مضراب :
مثال طبع مثال یکی شکافه زن است
که رود دارد بر چوب برکشیده چهار.دقیقی ( از اسدی ).فراز هر زمینی هست گویی صد نگارستان
میان هر درختی هست گویی صد شکافه زن.قطران ( فرهنگ جهانگیری ).

فرهنگ عمید

کسی که شکافه بر ساز می زند، نوازنده، ساززن.

فرهنگ فارسی

( صفت ) کسی که شکافه بر ساز زند مطرب
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال لنورماند فال لنورماند فال تاروت فال تاروت فال سنجش فال سنجش فال عشق فال عشق