شاخ بن

لغت نامه دهخدا

شاخ بن. [ ب ُ ] ( اِ مرکب ) درخت. ( فرهنگ نظام ). شاخ درخت :
ز باغ تو منزلگهی خواستن
می آوردن و مجلس آراستن
گلی چیدن از وی به هر شیوه ای
چشیدن ز هر شاخ بن میوه ای.امیرخسرو ( از آنندراج و فرهنگ نظام ).

فرهنگ عمید

۱. شاخۀ درخت.
۲. درخت.

فرهنگ فارسی

درخت شاخ درخت
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال قهوه فال قهوه فال فرشتگان فال فرشتگان فال راز فال راز