سالار خواه

لغت نامه دهخدا

سالارخواه. [ خوا / خا ] ( نف مرکب ) خواهنده سالاری. جوینده منصب. آنکه در پی منصب فرماندهی باشد :
بزرگان پیاده شدند از دو روی
چه سالارخواه و چه دیهیم جوی.فردوسی ( شاهنامه چ بروخیم ج 1 ص 191 ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) خواهنده سالاری آنکه در پی منصب فرماندهی باشد .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شمع فال شمع فال جذب فال جذب فال نخود فال نخود فال تاروت فال تاروت