ساده خوان

لغت نامه دهخدا

ساده خوان. [ دَ / دِ خوا / خا ] ( نف مرکب ) آنکه در خواندن تکلف نکند. ( بهار عجم ) ( آنندراج ) :
در دل نغمه چون ز پرکاری
ناله ای بس به ساده خوانی کرد.ظهوری ( از بهارعجم و آنندراج ).بلبل که یکی بوده و بزمزمه هزار گشته زیادش از سیمرغ می شمارد و قمری را به همان ساده خوانیش بر نقش پر طاوس ترجیح میدهد. ( ظهوری از بهار عجم و آنندراج ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه در آواز خواندن تکلف نکند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مکعب فال مکعب فال جذب فال جذب فال فرشتگان فال فرشتگان فال تک نیت فال تک نیت