زر تلی

لغت نامه دهخدا

زر تلی. [ زَ رِ ت ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) زر طلا را گویند. ( برهان ). زر تمام عیار. زر خالص. ( آنندراج ). زر پاک است و طلا معرب آن است. ( انجمن آرا ). زر خالص. ( ناظم الاطباء ). صحیح زر طلی و زر طلا است. ( حاشیه برهان چ معین ) :
نرگس فیروزه تخت تاجی بر سر نهاد
قبه ز زر تلی پرده ز سیم مذاب.اثیرالدین اخسیکتی ( جهانگیری ).وجود مرد دانا مثال زرتلی است
که هر کجا برود قدر و قیمتش دانند.سعدی ( از انجمن آرا ).

فرهنگ فارسی

زر طلا زر تمام عیار
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال لنورماند فال لنورماند فال چوب فال چوب فال نوستراداموس فال نوستراداموس