زخم زبان شنیدن

لغت نامه دهخدا

زخم زبان شنیدن. [ زَ م ِ زَ ش َ / ش ِ دَ ] ( مص مرکب ) طعنه و ملامت شنیدن. سخریه شدن. مورد زخم زبان قرار گرفتن. ناسزا شنیدن. ( در تداول عامه ) فحش خوردن :
صد زخم زبان شنیدم از تو
یک مرهم دل ندیدم از تو.نظامی.رجوع به زخم زبان وطعن اللسان شود.

فرهنگ فارسی

طعنه و ملامت شنیدن سخریه شدن فحش خوردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال تاروت فال تاروت فال شمع فال شمع فال زندگی فال زندگی