ریسه شدن

لغت نامه دهخدا

ریسه شدن. [ س َ / س ِ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) پی درپی رفتن بجایی. عده بسیاری دنبال یکدیگر جای گرفتن. قطار شدن. در پی هم افتاده خطی تشکیل دادن. ( یادداشت مؤلف ). چندین تن به دنبال هم به خانه ای یا جایی رفتن.

فرهنگ معین

( ~. شُ دَ ) (مص ل . ) (عا. ) پشت سر هم قرار گرفتن .

فرهنگ فارسی

( مصدر ) پشت سر هم قرار گرفتن : بچه ها ریسه شدند .
پی در پی رفتن بجایی . عده بسیاری

ویکی واژه

(عا.)
پشت سر هم قرار گرفتن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال ای چینگ فال ای چینگ فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال چای فال چای