رو بستن

لغت نامه دهخدا

رو بستن. [ ب َت َ ] ( مص مرکب ) رو گرفتن. حجاب بر چهره گرفتن. رجوع به روبسته شود. || زفت شدن و غلظت پیدا کردن روی مایعی چون شیر و آش و ماست پس از سرد شدن و غیره. ( یادداشت مؤلف ). || صاحب آنندراج ذیل رو بستن دماغ گوید: مرادف گرفتن است :
دماغم بسته رو بر نکهت گل
به عطر بیخودی بگشاد آغوش.طالب آملی ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

رو گرفتن حجاب بر چهر گرفتن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال درخت فال درخت فال عشق فال عشق فال جذب فال جذب فال ارمنی فال ارمنی