لغت نامه دهخدا ( دست آلود ) دست آلود. [ دَ ] ( مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) دست آلودن. آغشته کردن دست به چیزی. || بهره بردن. متمتع شدن : آفریدم تا ز من سودی کنندتا ز شهدم دست آلودی کنند.مولوی.