سایه وار

فرهنگ عمید

سایه مانند، مانند سایه، همچون سایه.

فرهنگ فارسی

۱ - مانند سایه. ۲ - شبه مانند: کسانی که سایه وار زندگی می کنند.

جمله سازی با سایه وار

اگر چون آفتابم نیست ره در روزنت این بس که روزی سایه وار از پا درافتم زیر دیوارت
هرکه شد بی بهره از نور رخت ای آفتاب سایه وار افتد بغیبت در قفای دیگران
خورشید نیکوان زمینی و سایه وار پایت ببوسد ارسرزلف فرو کشی
از مذلت حلقه آسا سر نهاده در برش سایه وار افتاده اندر پای دیوار آمدیم
تا بر اوج چرخ چون خورشید شد زیبد عدو سایه وار آویخته بر روی دیوار ایستد
مرا ز تنگی خاطر هوای این خانه چنین که می نگرم، سایه وار خواهد کرد
ما سایه وار در پی آن مه دوان شدیم ای دوستان همدل و همراه الصلا
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال رابطه فال رابطه فال شمع فال شمع فال ارمنی فال ارمنی فال نوستراداموس فال نوستراداموس