داغ بدل نهادن

لغت نامه دهخدا

داغ بدل نهادن. [ ب ِ دِ ن ِ / ن َ دَ ] ( مص مرکب ) تحمل رنج کردن. || کنایه از صبر و شکیبائی است مال تلف شده را. ( از لغت محلی شوشتر ). || گرفتن معشوق دیگری. ( لغت محلی شوشتر، نسخه خطی ).
- داغ بدل نهادن کسی را ؛ در حسرت و آرزوی چیزی نهادن او را.
- داغ کسی را بدل کسی نهادن ؛ عزیزی ازو کشتن : داغ پسرت را به دلت می نهم ؛ او را میکشم.

فرهنگ فارسی

تحمل رنج کردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال آرزو فال آرزو فال عشقی فال عشقی فال عشق فال عشق