دادخواه شدن

لغت نامه دهخدا

دادخواه شدن. [ خوا / خا ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) در مقام دادخواهی برآمدن. در مقام عدالت جوئی برآمدن. از کسی نزد کسی شکایت بردن. رافع قصه گشتن :
پیش خردمند شدم دادخواه
از تن خوشخوار گنهکار خویش .ناصرخسرو.

فرهنگ فارسی

در مقام داد خواهی بر آمدن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشق فال عشق فال تاروت فال تاروت فال ای چینگ فال ای چینگ فال آرزو فال آرزو