جنگ ازمای

لغت نامه دهخدا

( جنگ آزمای ) جنگ آزمای. [ ج َ زْ / زِ ] ( نف مرکب ) جنگ آزماینده. باوقوف در کار جنگ. ( ناظم الاطباء ) :
شکسته شد آن مرد جنگ آزمای
از آن پرسخن نامه سوفرای.فردوسی.ز کوپال آن پیل جنگ آزمای
درآمد سر پیل پیکر ز پای.نظامی.

فرهنگ فارسی

( جنگ آزمای ) جنگ آزماینده با وقوف در کار جنگ
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مکعب فال مکعب فال اوراکل فال اوراکل فال فرشتگان فال فرشتگان فال ماهجونگ فال ماهجونگ