تن اسای

لغت نامه دهخدا

( تن آسای ) تن آسای. [ ت َ ] ( نف مرکب ) تن آسا. ( ناظم الاطباء ). صاحب آنندراج در ذیل تن آسائی آرد: آنکه تن وی معبود وی باشد :
نیست با دیده بیدار تن آسایان را
با شکر خواب فراغت شکرآبی که مراست.صائب ( از آنندراج ).رجوع به تن آسا شود.

فرهنگ فارسی

( تن آسای ) تن آسا
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم