تسکین ساز

لغت نامه دهخدا

تسکین ساز. [ ت َ ] ( نف مرکب ) آرام کننده. آسایش رساننده. تسلی دهنده. درمان کننده درد. طبیب :
در این علت سرای دهر خرسندی طبیبت بس
چو تسکین سازت این باشد کند درد تو درمانی.خاقانی.

فرهنگ فارسی

آرام کننده آسایش رساننده
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
استخاره کن استخاره کن فال احساس فال احساس فال لنورماند فال لنورماند فال تاروت فال تاروت