بد سازه

لغت نامه دهخدا

بدسازه. [ ب َ زَ / زِ ] ( ص مرکب ) بدرفتار. بدسلوک. ناسازگار. ( یادداشت مؤلف ) :
فربه کردی تو کون ایا بدسازه
چون دنبه گوسفند در شب غازه.عماره.و رجوع به بدساز شود.

فرهنگ فارسی

بد رفتار بد سلوک .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم