دانشنامه اسلامی
در این تفسیر برخی آیات تأویل شده و بیشتر تأویلها درباره معجزات پیامبر و امامان است(- ص 429- 441، 497- 500).
در این تفسیر به اسباب نزول آیات کمتر توجه شده، گر چه به مصادیق آیات اشاره شده است. مباحث صرفی و نحوی و بلاغی نیز در این تفسیر وجود ندارد( رضوی، ص 313).
سلسله سند روایت کتاب نشان می دهد که نقل این تفسیر در میان محدّثان و فقهای قم در قرن چهارم و پنجم متداول بوده است(- ص 7- 8). مطالب تفسیر را محمد بن قاسم استرآبادی خطیب، مشهور به مفسر جرجانی، که شاید تدوین کننده تفسیر نیز باشد، از دو راوی آن، یعنی ابو الحسن علی بن محمد بن سیار( یسار؟) و ابو یعقوب یوسف بن محمد بن زیاد، نقل کرده است. در مقدمه کوتاه این دو بر تفسیر آمده است که بعد از به قدرت رسیدن حسن بن زید آنان مجبور به مهاجرت از وطن خود شدند.
از آنجا که آنها از آمدن خود نزد امام حسن عسکری علیه السلام سخن گفته اند، تاریخ ورودشان به سامرا می بایست بعد از 254 بوده باشد، زیرا این سال، زمان آغاز امامت امام عسکری علیه السلام بوده است( التفسیر المنسوب الی الامام ابی محمد الحسن بن علی العسکری، ص 9- 10, قس ابن جوزی، ج 12، ص 74, آقا بزرگ طهرانی، ج 4، ص 286- 288). در ادامه گفته اند که متن کل تفسیر را به مدت هفت سال نزد امام فراگرفته اند( التفسیر المنسوب الی الامام ابی محمد الحسن بن علی العسکری، ص 12)، حال آنکه از وفات امام در 260 سخنی به میان نیامده است و ظاهرا پس از درگذشت امام، آن دو به موطن خود بازگشته اند( همانجا).
با وجود قدمت این تفسیر، وثاقت آن در بین علمای امامیه از گذشته مورد بحث بوده است. محمد بن علی بن بابویه، معروف به شیخ صدوق( متوفی 381)، نخستین عالم امامی است که از این تفسیر مطالب فراوانی در کتب خود نقل کرده، گر چه درباره وثاقت یا عدم اعتبار آن سخنی نگفته است.
ابن بابویه متن تفسیر را مستقیما از استرآبادی دریافت نموده است. وی در آغاز کتاب فتوایی خود، من لا یحضره الفقیه( ج 1، ص 3)، ضمن اشاره به این نکته که آنچه در این اثر فراهم آمده از نظر خودش صحیح است، بیان داشته که روایات کتاب را از متون معتبر و مشهور گرفته است. همو در باب تلبیه، از استرآبادی حدیثی نقل کرده و در پایان گفته است که باقی آن را در کتاب تفسیر آورده است( 1413، ج 2، ص 211- 212). بر این اساس، اگر شیخ صدوق خود تدوین کننده تفسیر نبوده، احتمالا تهذیب کننده آن بوده است. مؤید صحت این احتمال، سخن نجاشی( متوفی 450, ص 391- 392) است که در ذیل آثار شیخ صدوق به دو اثر تفسیری، تفسیر القرآن و مختصر تفسیر القرآن، اشاره کرده است. شاهد دیگر بر این نظر، ذکر روایتی با همین سند در کتاب التوحید( ص 47) شیخ صدوق است. در آخر آن روایت نیز شیخ صدوق بیان داشته که متن کامل حدیث را در تفسیرش آورده است(- التفسیر المنسوب الی الامام ابی محمد الحسن بن علی العسکری، ص 50- 52).
نخستین منتقد وثاقت تفسیر، احمد بن حسین بن عبید اللّه غضائری، معروف به ابن غضائری، بود که در الضعفاء خود، محمد بن قاسم استرآبادی را فردی ضعیف و کذّاب معرفی کرده و دو فرد مذکور در سلسله سند را- که تفسیر را، به نقل از پدرانشان، از امام حسن عسکری روایت کرده اند- مجهول خوانده است. ابن غضائری تفسیر را« موضوع» دانسته و جاعل آن را سهل بن احمد بن عبد اللّه دیباجی( متوفی 380) معرفی کرده است( علامه حلّی، ص 256- 257, آقا بزرگ طهرانی، ج 4، ص 288، پانویس).