اغار

لغت نامه دهخدا

( آغار ) آغار. ( اِ ) نم. زه. ثاد. نداوت. ندا :
عقیق وار شده ست آن زمین ز بس که ز خون
بروی دشت و بیابان فروشده ست آغار.کسائی یا عنصری. || آنچه ترابد از کوزه ومانند آن :
از هرچه سبو پر کنی از زیر و ز پهلوش
زآن چیز برون آید و بیرون دهد آغار.ناصرخسرو.از خاطرپرعلم سخن ناید جز خوب
از پاک سبو پاک برون آید آغار.ناصرخسرو. || اُغُر. آغال.
- بدآغار ؛ بدآغال. شوم. نحس :
یکی زشت روی بدآغار بود
تو گوئی بمردم گزی مار بود.ابوشکور.
اغار. [ اَ ] ( ص ) آغار و برانگیخته و تحریک شده. ( ناظم الاطباء ). برانگیخته و تحریک کرده. ( آنندراج ) ( برهان ). || نم کشیده و خیسیده. || آمیخته و سرشته. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). و رجوع به آغار شود.

فرهنگ معین

( آغار ) ۱ - ( اِ. ) نم و رطوبت . ۲ - (ص . ) نم کشیده ، خیس شده .

فرهنگ عمید

( آغار ) ۱. نم و رطوبت که به زمین یا در چیزی فروبرود و اثر آن باقی بماند: عقیق زار شده ست آن زمین ز بس که ز خون / به روی دشت و بیابان فزون شده ست آغار (عنصری: ۷۵ ).
۲. نم و رطوبت که از کوزه و مانند آن بیرون تراود: از خاطر پرعلم سخن ناید جز خوب / از پاک سبو پاک برون آید آغار (ناصرخسرو: ۳۷۷ ).

فرهنگ فارسی

( آغار ) ( اسم ) اغر آغال : بد آغار ( شوم نحس )
نم زه تار
آغار و برانگیخته و تحریک شده

فرهنگ اسم ها

اسم: آغار (پسر) (ترکی) (تلفظ: aghar) (فارسی: آغار) (انگلیسی: aghar)
معنی: مرد سپید رخ، قهرمان سپیدروی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال عشق فال عشق فال نخود فال نخود فال امروز فال امروز