اسماء بنت نعمان

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اسماء بنت نعمان همسر طلاق داده شده پیامبر صلی الله علیه و آله وسلّم بود.
اسماء که از او با نام امیمه یا امامه نیز یاد می شود، دختر نعمان بن ابی الجون کندی است که نسب او به حارث بن عمرو مشهور به «آکل المرار» از بزرگان نجد می رسد. حارث را به سبب نجات یافتن از مرگ پس از خوردن گیاه تلخ مرار، به این نام می خواندند. برخی نیز او را از قبیله غفار دانسته اند. قبیله او نزدیک محلی به نام «الشربه» در حوالی ربذه از توابع نجد سکونت داشت.
اسلام آوردن نعمان
نعمان به سال نهم ق. همراه گروهی از قبیله اش به مدینه آمد و به اسلام گروید و سپس از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلّم خواست تا با دخترش ازدواج کند. اسماء در آن هنگام بیوه بر جای مانده از پسر عمویش بود و به زیبایی شهرت داشت. پیامبر صلی الله علیه و آله وسلّم این پیشنهاد را پذیرفت و ۵۰۰ درهم مهریه برایش قرار داد و ابواسید ساعدی را برای آوردن وی به مدینه، همراه نعمان فرستاد. ابواسید پس از سه روز اقامت در نجد و آموزش برخی ازاحکام و آداب اسلامی به اسماء، در ربیع الاول همان سال او را با شتر و در محملی پوشیده به مدینه آورد و در محل سکونت خود، محله بنی ساعده ، در یک خانه باغ (حائط) به نام شوط منزل داد.
حسادت برخی از همسران پیامبر
زنان مهاجر و انصار که وصف زیبایی او را شنیده بودند، به دیدار وی می رفتند و همین حسادت برخی از همسران پیامبر صلی الله علیه و آله وسلّم را برانگیخت و آن ها را به فکر چاره سازی برای سرنگرفتن این ازدواج انداخت. ابن عباس به پریشانی عایشه و رویکرد او در برابر ازدواج های پیامبر صلی الله علیه و آله وسلّم با زنان دیگر قبایل اشاره کرده است. حفصه و عایشه هنگام آرایش او، وی را فریفتند و از او خواستند تا برای عزیزتر شدن نزد پیامبر صلی الله علیه و آله وسلّم هنگام ورود ایشان، بگوید: «از تو به خدا پناه می برم». رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلّم با شنیدن این جمله، روی در هم کشید و فرمود: «به پناهگاه بزرگی پناه بردی.» سپس از خانه بیرون شد و با اهدای دو لباس کرباس به او، از ابواسید خواست تا اسماء را نزد خانواده اش باز گرداند. منابع تاریخی این رخداد را در ربیع الاول سال نهم ق. دانسته اند. شواهد تاریخی دیگر نیز از این گونه حسادت ها، به ویژه درباره اسماء، حکایت دارد. بعدها نویسندگانی برای توجیه عدالت صحابه و تطهیر همسران پیامبر صلی الله علیه و آله وسلّم به عواملی دیگر برای بر هم خوردن این ازدواج پرداخته اند. از جمله آورده اند که اسماء متکبر بوده و هنگام دیدار با پیامبر صلی الله علیه و آله وسلّم خود را نجیب زاده و ایشان را مردی عادی (السوقه) نامید. ضعف ایمان و تشکیک در نبوت حضرت نیز از دیگر علل یاد شده در این باره است. برخی شاهد این مطلب را سخن او هنگام شنیدن خبر مرگ ابراهیم فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلّم دانسته اند: اگر محمد صلی الله علیه و آله وسلّم فرستاده خدا بود، محبوب ترین فرد نزد او از دنیا نمی رفت. ابن هشام (م. ۲۱۸ق.) علت جدایی پیامبر از او را بیماری پیسی در بدن او دانسته و گفته است که ایشان پس از دیدن نشانه های این بیماری، او را به خانواده اش باز گرداند.
شواهدی بر توطئه برخی همسران پیامبر
...
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم