ابنه زده

لغت نامه دهخدا

ابنه زده. [ اُ ن َ /ن ِ زَ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) مَرِک. ( منتهی الارب ).

فرهنگ معین

( ~ زَ دِ ) (اِمف . ص مر. ) ۱ - مأبون . ۲ - رسوا، بدنام . ۳ - کسی که از وی نفرت دارند.

فرهنگ فارسی

( اسم صفت ) ۱ - آنکه مبتلا به ابنه باشد مائ بون . ۲ - رسوا بدنام متهم به رسوایی . ۳ - کسی که از وی نفرت دارند .

ویکی واژه

مأبون.
رسوا، بدنام.
کسی که از وی نفرت دارند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال ارمنی فال ارمنی فال تماس فال تماس فال عشق فال عشق