ابز

لغت نامه دهخدا

ابز. [ اَ ] ( ع مص ) برجستن آهوبره.

فرهنگ فارسی

برجستن آهو بره
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال قهوه فال قهوه فال راز فال راز فال سنجش فال سنجش فال کارت فال کارت