فلفله

لغت نامه دهخدا

( فلفلة ) فلفلة. [ ف َ ف َ ل َ ] ( ع مص ) خرامیدن به ناز. ( منتهی الارب ). تبختر. ( اقرب الموارد ). || دندان مالیدن به سواک [ مسواک ]. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || فلفل در طعام یا شراب کردن. ( المصادر زوزنی ) ( اقرب الموارد ).
فلفلة. [ ف ُ ف ُ ل َ / ف ِ ف ِ ل َ ]( ع اِ ) واحد فلفل. ( اقرب الموارد ). یک دانه فلفل.

دانشنامه عمومی

فلفله (الجزایر). فلفله ( به عربی: فلفلة ) یک شهرداری در الجزایر است که در استان سکیکده واقع شده است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم