لغت نامه دهخدا
سبو هم بمردانگی رستمی است
که یک دست دارد عجب آدمی است.ملا طغرا ( از آنندراج ).در جدل هیچ کم از رستم یکدست نبود
شانه چون در ره زلفش به دلم کرد دچار.ملا طغرا ( از آنندراج ).چه روز قوت مردانگی است پنداری
که خاک رستم یکدست شد سبوی شراب.سلیم ( از آنندراج ).