اسیوطی

لغت نامه دهخدا

اسیوطی. [اُس ْ ] ( ص نسبی ) منسوب به اسیوط. ( انساب سمعانی ).
اسیوطی. [ اُس ْ ] ( اِخ ) ابوبشر احمدبن الولیدبن عیسی الاسیوطی. وی از ابی الزیباع روایت کند و در اسیوط بسال 335 یا اول 336 هَ. ق. درگذشت. ( انساب سمعانی ).
اسیوطی. [ اُس ْ ] ( اِخ ) ابوعلی الحسین بن علی بن الخضربن عبداﷲ الاسیوطی. وی از اسحاق بن ابراهیم بن یونس مصری روایت دارد و از وی ابوعبداﷲ محمدبن الفضل بن نطیف الفراء روایت کند. وفات وی در جمادی الاَّخره سال 372 هَ. ق. بود. ( انساب سمعانی ).
اسیوطی. [ اُس ْ ] ( اِخ ) ابومحمد عبداﷲبن علی بن عبداﷲبن میمون ، قاضی اسیوط. وی از عبدالرحمن بن داود الاسکندرانی و محمدبن عبداﷲبن عبدالحکم و بکیربن یحیی و علی بن عبدالعزیز و محمدبن ادریس وراق الحمیدی و جز آنان حدیث گفته و در سیوط در محرم سنه 310 هَ. ق. درگذشت و مولد او به سیوط بسال 325 هَ. ق. بود . ( انساب سمعانی ).
اسیوطی. [ اُس ْ ] ( اِخ ) رجوع به سیوطی و معجم المطبوعات ج 1 ستون 450 شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ارمنی فال ارمنی فال پی ام سی فال پی ام سی فال رابطه فال رابطه فال احساس فال احساس