مستوعب

لغت نامه دهخدا

مستوعب. [ م ُ ت َ ع ِ ] ( ع ص ) همگی چیزی گیرنده. || از بیخ کننده بینی را. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). و رجوع به استیعاب شود.

فرهنگ معین

(مُ تَ عِ ) [ ع . ] (اِفا. ) گیرنده همه چیز را، همه را فراگیرنده .

فرهنگ عمید

فراگیرنده، شامل.

فرهنگ فارسی

( اسم ) گیرنده همه چیزی را همه را فرا گیرنده . یا قسمت مستوعب .تقسیمی است که دایر مدار نفی واثبات باشد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شمع فال شمع فال نخود فال نخود فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال کارت فال کارت