مسبه

لغت نامه دهخدا

مسبه. [ م ُ س َب ْ ب َه ْ ] ( ع ص ) نعت مفعولی از مصدر تسبیه. رجوع به تسبیه شود. || پیر خرف. ( منتهی الارب ). آنکه بسبب پیری عقل خود از دست داده باشد. ( اقرب الموارد ). مسبوه. و رجوع به مسبوه شود. || مرد تیززبان. ( منتهی الارب ). طلیق اللسان. ( اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

مرد تیز زبان
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال حافظ فال حافظ فال تاروت فال تاروت فال لنورماند فال لنورماند فال شمع فال شمع