لغت نامه دهخدا مزدجر. [ م ُ دَ ج ِ ] ( ع ص ) بازدارنده و نهی نماینده. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ذیل زج ر ). بازدارنده و نهی کننده و بازداشته شده و نهی کرده شده. ( از ناظم الاطباء ). || آن که فال کند به مرغان. ( از ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ).
دانشنامه اسلامی [ویکی الکتاب] معنی مُزْدَجَرٌ: پند گیری - پند گرفتن (مصدر میمی)ریشه کلمه: زجر (۶ بار)