محسان

لغت نامه دهخدا

محسان. [ م ِ ] ( ع ص ) نیکی کننده. ( منتهی الارب ). نیکوکننده. نیکوکار. || آلت نیکوکاری. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

نیکی کننده
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم