متفوق

لغت نامه دهخدا

متفوق. [ م ُ ت َ ف َوْ وِ ] ( ع ص ) برتر از دیگران. بالاتر از اقران خود : چون پدرش از این شیوه عاری بود پسر بدین تلبیات و تزلیقات در جنب او عالمی متفوق مینمود. ( جهانگشای جوینی ). || بچه که فواق فواق مکد شیر را. ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( از منتهی الارب ). بچه ای که در یکدفعه بمقدار اند»، شیر نوشد و یا بمکد. ( ناظم الاطباء ). || آسوده حال با خوشی و خرمی. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ). || کسی که بمقداراندک شیر را در هر دفعه می دوشد. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به تفوق شود.

فرهنگ فارسی

برتر از دیگران
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال عشق فال عشق فال ورق فال ورق فال اعداد فال اعداد