قنواء

لغت نامه دهخدا

قنواء. [ ق َن ْ ] ( ع ص ) مؤنث اقنی. زن بلندبینی. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( آنندراج ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم