قدم داشتن

لغت نامه دهخدا

قدم داشتن. [ ق َ دَ ت َ ] ( مص مرکب ) کنایه از ثابت و پایدار بودن. ( آنندراج ) :
نه هر درخت تحمل کند جفای خزان
غلام همت سروم که این قدم دارد.حافظ ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ثابت بودن پایدار بودن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم