غضه

لغت نامه دهخدا

( غضة ) غضة.[ غ َض ْ ض َ ] ( ع ص ) مؤنث غَض . رجوع به غَض شود.
غضة. [ غ ُض ْ ض َ ] ( ع اِمص ) خواری. کمی. ( منتهی الارب ). ج ، غُضَض. ( المنجد ).
غضة. [ ؟ ض ْ ض َ ] ( اِخ ) نام مادر المستضی باﷲ. رجوع به تاریخ الخلفاء سیوطی ص 294 شود.

فرهنگ فارسی

نام مادر المسضئ بالله
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال ورق فال ورق فال آرزو فال آرزو فال انبیا فال انبیا