غریز

لغت نامه دهخدا

غریز. [ غ َ ] ( اِ ) به معنی حلم و بردباری باشد که ترک انتقام است از بدی. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ).
غریز. [ غ ُ رَ ] ( اِخ ) آبی است اندک به ضربة، و گفته اند آبشخوری است در بلاد ابی بکربن کلاب. ( از منتهی الارب ) ( از معجم البلدان ).
غریز. [ غ َرْ ری ] ( اِخ ) معرب گرز ، مستشرق فرانسوی. ( از اعلام المنجد ).

فرهنگ فارسی

معرب گرز مستشرق فرانسوی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال قهوه فال قهوه فال احساس فال احساس فال تاروت فال تاروت