علی جلال

لغت نامه دهخدا

علی جلال. [ ع َ ج َ ] ( اِخ ) ابن عبداﷲبن احمدبن محمدبن محسن جلال حسنی صنعانی. عالم و ادیب بود و در حدیث و تاریخ و فرایض و منطق و ادبیات عرب نیز دست داشت. وی در ماه شوال سال 1169 هَ. ق. در صنعاء متولد شد و در سال 1225 هَ. ق. یا 1240 هَ. ق. در گذشت. او راست : 1 - التاریخ المختصر. 2 - الطریق الاسلم فی المتشابه و المحکم. 3 - مختصر فتح الباری. 4- منظومه ای در منطق. 5 - نهایةالمأمول من توضیح عبارات جامعالاصول ابن اثیر. ( از معجم المؤلفین بنقل ازنیل الوطر زبارة ج 2 ص 145. فهرس التیموریة ج 2 ص 245 ).
علی جلال. [ ع َ ج َ ] ( اِخ ) حسینی. از قضات بود و در علم و ادب و شعر و تاریخ نیز دست داشت. وی از مدرسه حقوق مصر فارغ التحصیل شد و در امور قضا مناصبی داشت. آنگاه در 28 جمادی الثانیه سال 1351 هَ.ق. در مصر درگذشت. او راست : 1 - امثال الامم فی الشرق و الغرب. 2 - تاریخ الحسین ، در دو مجلد. 3 - حدیث النفس. 4 - العرب قبل الاسلام. 5 - محاسن آثارالاولین فیماللنساء و ما علیهن فی قوانین قدماء المصریین. ( از معجم المؤلفین بنقل از الاعلام زرکلی ج 5 ص 76. فهرس الخدیویة ج 6 ص 194. فهرس دارالکتب المصریة ج 8 ص 119. الاعلام الشرقیه مجاهد ج 3 ص 46. فهرس المؤلفین بالظاهریة ).

فرهنگ فارسی

حسینی از قضات بود و در علم و ادب و شعر و تاریخ نیز دست داشت وی از مدرسه حقوق مصر فارغ التحصیل شد و در امور قضا مناصبی داشت آنگاه در ۲۸ جمادی الثانیه سال ۱۳۵۱ قمری در مصر درگذشت
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال درخت فال درخت فال آرزو فال آرزو فال پی ام سی فال پی ام سی فال احساس فال احساس