علی الحال

لغت نامه دهخدا

علی الحال. [ع َ لَل ْ ] ( ع ق مرکب ) بی درنگ. درحال. دروقت. فوری. فوراً. کنایه از زود و شتاب. ( آنندراج ) :
بباید علی الحال کابینش کرد
بیرزد به کابین چنین دختری.منوچهری.

فرهنگ فارسی

۱- در حال بی درنگ فورا. ۲- علی ای حال : ابو موسی الاشعری گفت علی الحال باز باید گشادن ( خانه را ) تا بنگرم بازگشادند بضرورت .. یا علی الحالات کلها . درهمه حالات .
بی درنگ در حال در وقت فوری
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال میلادی فال میلادی فال شمع فال شمع فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال تک نیت فال تک نیت