عزو

لغت نامه دهخدا

عزو. [ ع َزْوْ ] ( ع مص ) نسبت کردن به چیزی. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ). نسبت دادن به کسی. ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). به کسی بازخواندن. ( تاج المصادر بیهقی ). || نسبت پذیرفتن. ( از ناظم الاطباء ). منتسب شدن به کسی ، براست یا به دروغ. ( از اقرب الموارد ). || شکیبائی کردن بر مصیبت. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). و رجوع به عَزاء شود.

فرهنگ فارسی

نسبت کردن به چیزی نسبت دادن به کسی

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۱(بار)
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال ای چینگ فال ای چینگ فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال تک نیت فال تک نیت