شکم خالی

لغت نامه دهخدا

شکم خالی. [ ش ِ ک َ ] ( ص مرکب ) کنایه از گرسنه. ( از یادداشت مؤلف ) :
درونت حرص نگذارد که زربر دوستان پاشی
شکم خالی چو نرگس باش تا دستت درم گردد.سعدی.|| کنایه از میان تهی. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

کنایه از گرسنه یا کنایه از میان تهی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال لنورماند فال لنورماند فال اوراکل فال اوراکل فال ابجد فال ابجد