شتر کره

لغت نامه دهخدا

شترکره. [ ش ُ ت ُ ک ُرْ رَ / رِ ] ( اِ مرکب ) بچه شتر. ( آنندراج ). شتربچه. ( ناظم الاطباء ). کره شتر. صقب. ( منتهی الارب ). رجوع به اشترکره شود :
شترکره با مادر خویش گفت
پس از رفتن آخر زمانی بخفت.سعدی.ابن اللبون ؛ شترکره دوساله. ( منتهی الارب ). سَقب ؛ شترکره.شترکره نوزاد یا شترکره نر. فصیل مِلسَد؛ شترکره ٔبسیار مکنده شیر مادر را. ( منتهی الارب ). رجوع به شتربچه شود. || موجه دریا. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

بچه شتر کره شتر صقب
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال عشق فال عشق فال چای فال چای فال ای چینگ فال ای چینگ