سیخکی

لغت نامه دهخدا

سیخکی. [ خ َ ] ( ص نسبی ) بمانند سیخ. همچون سیخ راست. || ( اِ مرکب ) آهنی نوک تیز که خر و گاو را بدان سک زنند تیز رفتن را. ( یادداشت بخط مؤلف ).

فرهنگ فارسی

بمانند سیخ همچون سیخ راست آهنی نوک تیز که خر و گاو را بدان سگ زنند تیز رافتن را
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال زندگی فال زندگی فال جذب فال جذب فال ارمنی فال ارمنی فال اوراکل فال اوراکل